شعر با ش
شب شد که شکوه ها زه دل تنگ بر کنيم ناليم آنقدر که دلي را خبر کنيم طبيب اصفهاني شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسي که به زندان عشق در بند است سعدي شب
اشتراک گذاری مطلب
شب شد که شکوه ها زه دل تنگ بر کنيم ناليم آنقدر که دلي را خبر کنيم طبيب اصفهاني شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسي که به زندان عشق در بند است سعدي شب